تابستان و رشت
به نام خدای مهربون
امسال هم مثل تابستون پارسال برای تبلیغ اومدیم رشت.
امسال هم مثل تابستون پارسال برای تبلیغ اومدیم رشت.
تیر ماه خیلی گرم و بدجوری شرجی بود ولی الان خیلی خوبه.
البته شاید کسایی باشن که همین هوا رو هم نتونن تحمل کنن اما برای ما که تو آفتاب قم پوست انداختیم اینجا بهشته.
اگر از حال ما خواسته باشید باید بگم: ملالی نیست جز دوری شما! آخه اینجا خط تلفن هم نداریم چه برسه به نت. لابد میپرسین پس این مطلب رو چه جوری زدم تو وبلاگ.
منم و یه گوشی موبایل و یه سیمکارت ایرانسل و یه عالمه دوست خوب، که هربار کارهای اینترنتم رو گردن یکیشون میندازم!
دوستان لطف میکنن و سراغمون رو میگیرن و خیلی شون هم میگن چرا اینجا یا تو گلدختر نمینویسم، علتش چیه و اینا
از همه شون تشکر میکنم و میگم که علت ننوشتنم فقط دسترسی نداشتن به اینترنت و سفرمون بوده و مشکل خاصی نیست.
این فکر هم که از طریق همراهم این کار رو بکنم کمتر از 24 ساعته که به ذهنم رسیده.
اینجا تلویزیون هم نداریم و برای اینکه بچه ها حوصله شون سر نره خیلی بیشر از قبل بذاشون وقت میذارم: بازی میکنیم، نقاشی میکشیم، کتاب میخونیم، پارک میریم و...
در وقت کمی که برام میمونه عکس میگیرم و کتاب میخونم.
امتحانات جامعه الزهرا از 12 تا 15 مرداد بود. جنگی اومدیم قم، روزی یکی و دوتا امتحان دادیم و بلافاصله برگشتیم. انقدر برنامه م فشرده بود که نه یه بار پای سیستم نشستم و نه اینکه یه زنگ به دوستان قمی زدم.
به نظرات وبلاگها و به آفها و ایمیلهای دوستان از طریق همراهم سر میزنم ولی متاسفانه اینطوری نمیشه کامنت گذاشت.
ولی مطمئن باشین میخونم مطالبتون رو.
ملتمس دعای خیرتون